دراین نشست ، نخست استاد لطیف ناظمی غزل معروفی را از کلیات شمس به خوانش گرفت : به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد وبعد تأثر عمیق خود را بابت درگذشت داکتر غلام جیلانی داوری اظهار کرد وبرای جامعه فرهنگی و ادبی این ضایعه را بزرگ و جبران ناپذیر خواند . استاد افزود : داکتر داوری از اولین کسانی بود که به خانه ی مولانا پیوست و اساسنامه خانه را به زبان آلمانی ترجمه کرد. یکی از دانشمندانی بود که در سطح بین المللی قرار داشت ؛ در سرزمین ما از جمله محدود کسانی بود که زبان باختری را می توانست بخواند . استاد دانشگاه هایدلبرگ و متخصص زبان باختری بود. زبان باختری که از زبان پهلوی اشکانی جدا شده است ، می توان گفت مادر زبان دری بود . کارکرد های مهم داکتر داوری تصحیح خوانش کتیبه یکاولنگ و برخی از کتیبه های دیگر بود که رساله آن زیر چاپ رفته است . روح شان شاد ، یادشان گرامی باد. استاد لطیف ناظمی مرگ را از دیدگاه های مختلف بررسی کرد و در باب فلسفه مرگ، نظر مولانا را با نظر عطار وسنایی یکی خواند و نگرش آنان را با نگرش فلاسفه اسلامی ، متشرعین و دانشمندانی مانند فارابی، خیام و ابن سینا متفاوت دانست و مثال های از روی گفته های ایشان گواه آورد و تفاوتش را روشن ساخت. در بخش دوم به شرح داستان خصومت چهار کس جهت انگور که هریک به نام دیگر فهم کرده بود پرداخت ، با خوانش ابیات وشرح واژگان دشوار بحث را وسعت داد. تمایز زبان ها ، ، اختلاف وبرحق دانستن هر یکی را از روی برداشت نادرست ایشان بیان و تأکید کرد که مراد مولانا از شیخ در این حکایت ، دانشمند یا عارفی ست که در همه عصر ها وجود دارد برای هدایت انسان ها به سوی همدلی و اتحاد. مولانا برای نمود مقاصد خود بیشتر به شخصیت های بر جسته قرآنی چون حضرت موسی ، حضرت سلیمان …که نمادی از انسان کامل اند توجه کرده است ؛ چون خاصیت انسان کامل آن است که در همه زمان ها در هر جا انسان ها را دعوت به صلح و دوستی می کند و اختلافات آنان را می زداید. جهت آگاهی بیشتر به تمثیل شگفت انگیز حضرت سلیمان در این حکایت اشاره کرده پیام مولانا را به عالم بشریت که نفی کثرت و دعوت به نفس واحده است ارائه کرد . در ختم بحث ، استاد با تأمل به پرسش های حاضرین پاسخ داد . در بخش سوم زبور گلزاد حضور بانو عالیه میوند را در جمع یاران خانه خوش آمدید گفت و تقاضا برآن شد تا یکی از سروده های خویش را باز خوانی کند ، به تعقیب آن اشعاری از کلیات توسط اعضا دکلمه شد . نشست ساعت هفت و نیم با صرف عصرانه پایان یافت.
